بدون عنوان
سلام دوستان ببخشید که این چند روزه نتونستم پست جدید بزارم آخه ایلیا جون مامان سخت مریض بود و سرگرم مراقبت از پسرم بودم سه شنبه بردمت مهد ولی چون خاله آزاده نبود بچه های کلاس رو بین کلاسهای دیگه تقسیم کرده بودن که شما گفتی چون خاله آزاده نیست من نمیخوام بمونم خاله فرشته هم دید حالت زیاد خوب نیست اجازه داد که بیای خونه بعد از چند روز تعطیلی و کلی استراحت و تفریح امروز رفتیم مهد کودک اونم با کلی ذوق و شوق البته دم کلاس ازم خواستی پیشت بمونم منم چند دقیقه ای وایسادم وقتی دیدم حالت خوبه اومدم خونه حالا یک ساعت دیگه باید بیام دنبالت راستی امروز قراره بهتون چند تا کتاب بدن کاردستی خوشگلتم که با کمک هم تو خونه درست کردیم بردی به خاله نشون دا...
نویسنده :
مامان نسیم
14:44